جهان سرد
جهان سرد
اشک هایم برگونه های ستاره ها می لغزند
و جهان سرد از پشت مردمک هایم مرا می لرزاند
تصویر ساطوری را بالای سرماه می بینم
و شعاع خورشیدی را در پشت میله ها
قاتلان تا بالای ابرها رسیده اند
چه سود از پرنده ای که هنوز برشاخه ای میخواند
که آوازش مرثیه همه جهان است
+ نوشته شده در جمعه یازدهم آبان ۱۳۸۶ ساعت 18:32 توسط mahak
|
سلطان سرزمين پهناور دل کوچکم !